شیما محمدی متولد ۱۳۶۴ در تهران، بازیگر، نقاش و مدل است
تحصیلکرده نقاشی (گرافیک) می باشد که با تدریس شروع کرد و در سال ۱۳۸۲ اتفاقی وارد عرصه تئاتر شد و به این ترتیب ۱۰ سال بعد توانست بازی در قاب تصویر را هم تجربه کند
در کودکی خیلی شیطون بودم و همش آدم ها را می ترساندم که لذت عجیبی برایم داشت تا اینکه کم کم به سمت هنر کشیده شدم و سپس پیانو را زیر نظر استاد اقدس پورتراب یاد گرفتم
سال ۱۳۸۲ در ۱۸ سالگی زمان خرید بلیط سینما توسط یکی از کارگردان های تئاتر دعوت به کار شدم و به این ترتیب با گروه تئاتری «تی ار تی» به روی صحنه رفتم
سال ۱۳۹۰ زمانی که در فرهنگسرای پایداری تدریس می کردم و مدرس هنرهای تجسمی بودم و سمت روابط عمومی را در فرهنگسرا داشتم به پیشنهاد اهالی فرهنگسرا به جشن کارگردانان دعوت شدم، آنجا بود که سیروس الوند مرا دید و به آقای نادر مقدس معرفی کرد و به این ترتیب یک هفته بعد سرکار فیلم «اولین باران پاییزی» به کارگردانی خانم افسانه مقدس حضور پیدا کردم
قبل از بازیگری چون کارم نقاشی بود، تمام فکر و خیالم آموزشگاهی بود که تاسیس کرده بود و رنگ و قلم و خلاقیت تمام و فکر و ذکرم بود که بعدا مجبور شدم آنرا جمع کنم
مادر و پدرم مخالفت بازیگری ام بودند، اولین باری که از خانواده دور شدم، سرکار آقای قدکچیان [فیلم از راه رسيده] به مدت سه هفته بود، پدرم آمد و مرا به دست آقای قدکچیان سپردند و ایشان آنقدر با اخلاف و با منش بودند که حس می کردم پدرم همراهم است
در سال ۱۳۹۲ با سریال ۶۰ قسمتی «شاهگوش» به کارگردانی داوود میرباقری در نقش آزاده پاکباز کنار طناز طباطبایی دیده شد و خودش هم می گوید این کار برای من یک سکوی پرتاب بود
شیما محمدی در اردیبهشت ۱۳۹۵ وقتی ۳۱ ساله بود با یک کارآفرین به نام «سینا محمدی» ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک فرزند دختر به نام «نیکا» دارد
آقای محمدی صاحب برندهای مواد غذایی و یکی از میلیاردرها و کارآفرین ها می باشد
من خیلی در بند بچه بودم و از اونا نبودم که بچه را بزارم و برم سرکار، برام خیلی مهم بود که تا یک سنی حتما خودم بالای سرش باشم
من متولّد و آفريده شدم براى كنار تو بودن و كنار تو زيستن و با تو نفس كشيدن تو سرمايه زندگى منى، تو به من عشقو آموختى و تو به زندگى من رنگى فراتر از صورتى بخشيدى
بجز بازیگری شغل دیگری ندارم و تنها فیلمنامه نویسی می کنم، فیلمنامه هایم را هم چند تهیه کننده برای ساخت تایید کرده اند، دنبال اینم که حتما آنها را ثبت کنم و به اجرا برسانم
یکی از مهمترین شیرینی های این حرفه و در صحنه تئاتر صدای تشویق هاست که ضربان قلب من است، به واسطه فیلم و تصویر فن پیج ها که مهر و عشقشان را خالصانه تقدیم شما می کنند و برای شما مثل یک خانواده می شوند و با هر کار این خانواده بزرگتر می شود
از دیگر شیرینی ها برای من برون ریزی خودم در هر نقش است که قبلا هم ذکر کردم برای من یک نوع تراپی است و عاشق تحسین و تشویق شدن هستم و به من قدرت می دهد
من پدرم از بازاری های قدیم بوده و توی صنف خودش از تجار و کاسب های به نام و خوش نام بازار است و من قبل ازدواج هم وضعیتم همین بود
شیما محمدی از جهانی دیگه نبود که یک پسر پولداری بیاد و بگیرتش و خوشبختش کند، من یک زندگی خوبی داشتم
مادل برندهای اصیل و به نام طلا و جواهر و گالری های ویژه بودم و بیشتر سعی کردم کارهایم را در فضای اینستاگرام منتشر کردم
● اولين باران پاييزى
● عمر ستاره
● طعمه شیطان
● سايبانى از هيچ
● بغض
● از راه رسيده
● تريپ
● اينجا بهشت
● شاهگوش
● باورم كن
● سست ۲
● شاه پرى جون تو شهرى اى يا جنگلى
● ساده بگويم
● سيرک
● نيستانه
● چاى داغ داغ سرد
۸ 
۴ 
