عکس و شعر های نیلوفر لاری پور,عکس نیلوفر لاری پور,شعر های نیلوفر لاری پور
.
نیلوفر لاری پور (زادهٔ ۲۷ مرداد ۱۳۴۹) شاعر، ترانه سرا و روزنامه نگار آزاد ایرانی است
.
.
.
عکس و شعر های نیلوفر لاری پور سایت فتوکده : http://photokade.com
.
سایت فتوکده : سایتی برای همه سلیقه ها
.
.
.
نیلوفر لاری پور که لیسانس ادبیات دارد
ترانه سرایی را از سال ۱۳۷۱ با اولین ترانهاش به نام «بهار لبخند» شروع کرد.
.
.
نام نیلوفر لاریپور در کارهای بسیاری از خوانندگان مطرح ایران همچون
ناصر عبدالهی، شادمهر عقیلی، علی لهراسبی، مجید اخشابی، مسعود خادم
سعید شهروز، حمید خندان و… به عنوان ترانهسرا دیده میشود.
.
.
توقع زیادی نیست تنها یک “دوستت دارم” ساده که گاهی اگر دلم گرفت به کسی بگویم.
..
تا پایان پاییز فرصتی نمانده ؛ یک قدم بیا جلو…. کم مانده باران بگیرد، و تو مرا نداشته باشی نترس ، من به فردای تو گره نمی خورم. فقط برایت شعر می گویم، و کاری می کنم که آخر پاییز از فتح من بازگردی….
..
خوابش برده بود پیش از آن که به کسی بسپارد قیل از غروب خسته بعد از این؛ بیدارش کند.
.
نمی پرسی دیشب خواب که را دیدم نمی خواهی بدانی از کدام رویا برگشته ام. چرا بوسه هایم دیگرطعم گس همیشه را ندارد. و چرا دستهایم را از تومخفی می کنم تا عطر گیسوان غریبه ای که در بند بند آن آشیانه کرده دلت را به شک نیندازد آرام لبخند می زنم. و پیشانیت را می بوسم هنوز بوی بهار نارنج و اقاقیا می دهد. ساده می گذرم دلم می گیرد نمی خواهم به تو خیانت کنم… اما در برابرعشقت کم آورده ام . . ما هیچ وقت به هم شک نمی کنیم.
..
کوچه های اواخر شهریور… قدم زدن با تو کوله پشتی پنهان شدن در توهم سایه ها بوسه ای از سر شوق لب گزیدنی از سر شرم در پنهان ترین زاویه و انگشت های تو که دنبال گمشده ای می گردد در خطوط سردرگم کف دستم
.
تنفس نوجوانی گمشده در میانسالی تازه نفس، ….مورد عجیب من…. وقتی همه چیز به عقب برمی گردد. تا شناسنامه ام این اعداد لعنتی را جدی نگیرد.
.
باید از این به بعد تقویم را بر عکس ورق بزنیم.
..
پژمرده نیستم خیال می کنم حالم از همیشه بهتر است فقط خاطره عطرم دیگر کسی را به رویا نمی برد
. بگذار هر عابری که از کوچه های خسته این شهر رد می شود از من قصه ای بسازد.
.
پایان قصه را من می نویسم.
..
می خندم. تو مست میشوی. حتی با یک فنجان قهوه ؛ که از خطوط ته آن خبر نداری. می خندم . با اینکه می دانم؛ تمام خطوط موازی از ته فنجان من می گذرند. تو، سرخی جا مانده بر لب فنجانم را می بوسی. احساس می کنم؛ آن اتفاق ناگزیر افتاده است. پیش از آن که تو شمع روشن کنی . عود بسوزانی. یک دنیا بوسه حرامم کنی. با چشمانی که بین عسل وفروردین مردد است؛ برایم فال فروغ بگیری. . من به خیانت عادت ندارم؛
اما مگر می شود به این لحظه گفت:نه؟
.
بیزارم از این جمله: ” باید فلان ساعت بروم.” جمله ای که پس از هر سلام می گویی. . باید زود بروم گاوها را ندوشیده ام؛ به گوساله ها یونجه نداده ام؛ به جلسه شرکت نمی رسم؛ کسی نیست تا گندم ها را درو کند. از پرواز پاریس جا می مانم. من نباشم، چه کسی اسب ها را قشو کند؟ باید خبری از بورس لندن بگیرم. و بعد بزغاله هارا به چرا ببرم. . تو می ترسی. در ساعتی که نباید، طلسمت شکسته شود.
وبی اراده بگویی:دوستم داری…
.
.
.
عکس و شعر های نیلوفر لاری پور,عکس نیلوفر لاری پور,شعر های نیلوفر لاری پور,کتاب های نیلوفر لاری پور,عکس های نیلوفر لاری پور,شعر نیلوفر لاری پور,شعر بلند زیبا,نیولفر لاری پور کیه,اشنایی با شعر های نیلوفر لاری پور,خانوم لاری پور,عکس جدید اینستاگرام نیولفر لاری پور,عکس فیس بوک نیلوفر لاری پور,رمان نویس نیلوفر لاری پور