بیوگرافی اردشیر رستمی و همسرش شهلا پیرجانی

بیوگرافی اردشیر رستمی

اردشیر رستمی متولد ۲۶ مرداد ۱۳۴۹ در تبریز، بازیگر شاعر و نویسنده است

فارغ التحصیل معادل لیسانس رشته تئاتر و سینما می باشد که در کنار بازیگری بیشتر جنبه هنری او در نقاشی، مجسمه سازی و شعر و ادبیات نمود بیشتری دارد

از گردن دراز تا راسل

از دوم ابتدایی با کتاب «آهوی گردن دراز» به خواندن علاقمند شد و کم کم با بزرگ شدن کتاب های صمد بهرنگی را خواند

بعدا کتاب های مشهور نویسندگانی چون «گابریل گارسیا» و «برترناند راسل» دنیای پیرامونش را تغییر دارد

مهاجرت به تهران

سال ۱۳۵۹ بعد از انقلاب در ۱۰ سالگی از تبریز به تهران مهاجرت کردیم و من محله های تهران را با شعرهای استاد شهریار شناختم

بخاطر وضعیت بد خانواده مدتی با فروختن بستنی و بساط دستفروشی گذران می کردم

نوشتن از ۱۶ سالگی

اردشیر از ۱۶ – ۱۷ سالگی شروع به نوشتن کرد اما می گوید خیلی بد بودند و اینقد خوندم و خوندم تا تاثیرات این خواندن از من بیرون ریخت و نوشته هام شکل گرفت

بیوگرافی اردشیر رستمی بازیگر و شاعر

ورود به کاریکاتور

از سال ۱۳۷۳ وقتی ۲۴ ساله بودم در زمینه کاریکاتور شروع به کار کردم که یکی از طراحی هام در یکی از مجلات چاپ شد

کسی را نداشتم که به او نشان بدهم چون با آن آدم ها قطع رابطه کرده بودم ، تقریبا دو سه نفر از خانوادم دوربرم بودند که خب آنها خوشحال شدند

انتشار کتاب

اولین بار در سال ۱۳۷۹ کتاب «دیگه دودزده» را از طریق نشر فرهنگ کاوش منتشر کرد

ایشان سپس کتاب «تیله ها» سال ۸۳ ، «شب هزار و دوم» سال ۸۴ ادامه یافت و تاکنون ۲۵ جلد در قالب کتاب و تصویرسازی تقویم از او به چاپ رسیده است

بازیگری تا شهرت

سال ۱۳۸۴ در ۳۵ سالگی از طریق حبیب رضایی برای بازی در نقش جوانی شهریار، شاعر تبریزی دعوت شد و بعد از چند ماه قبول کرد در این سریال بازی کند

گرچه این سریال توسط تلویزیون پنجاه دقیقه سانسور شد اما پخش آن در سال ۱۳۸۶ به شدت اردشیر را به شهرت رساند

بازی در نقش شهریار افتخار بود

ایفا کردن نقش استاد شهریار حتماً برای هر انسانی یک افتخار بزرگ است و برای من نیز همین طور بود

او در تاریخ ادبیات ایران یک استثناست؛ به صراحت می گویم دانش او جزو چند شاعر بزرگ نظیر حکیم نظامی، فردوسی، حافظ و سعدی در تاریخ ادبیات ایران، بی مثال است

دانش کسی به دانش شهریار نمی رسد، در ۲۰۰- ۳۰۰ سال اخیر، دانش هیچ شاعری به اندازه او نبوده است

ورود به سینما

آقای رستمی در سال ۱۳۹۰ با فیلم «نارنجی پوش» به کارگردانی داریوش مهرجویی وارد سینما شد و سال ۱۳۹۴ هم در فیلم «لانتوری» بازی کرد

ازدواج

اردشیر رستمی اواسط دهه هفتاد با همسرش «شهلا پیرجانی» آشنا و در نهایت ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک فرزند پسر بنام «آردوش» متولد ۱۳۸۰ می باشد

خانم پیرجانی، شاعر، نویسنده کتاب و مترجم می باشد

عکس اردشیر رستمی و همسرش

ماجرای آشنایی با همسر

من با شهلا (همسرم) تو خیابون آشنا شدم، همین که از کنارم رد شد، دیدم خیلی زیباست و رفتم بهش گفتم خانم شما به خدا اعتقاد دارید؟

اون نگاه می کرد و حرف نمیزد، گفتم اگر به خدا اعتقاد دارید بیشتر نماز بخوانیم و بیشتر ازش تشکر کنید چون شما را خیلی زیبا خلق کرده و با آدم های معمولی فرق می کنید

بعد دیگه پیله کردم بهش! پیله کردم و آره در نهایت ازدواج کردیم

همسر و پسر اردشیر رستمی

زندگی در خانه بهزاد فراهانی

اردشیر سال ۱۳۷۲ وقتی ۲۳ ساله بود از طریق دوست صمیمی اش آذرخش به خانه بهزاد فراهانی بازیگر نام آشنا رفت و آمد داشت و به مدت پنج سال با آنها زندگی کرد

بهزاد فراهانی از اردشیر بعنوان فرزند خوانده در کنار شقایق، گلشیفته و آذرخش یاد می کند

رابطه با خانواده فراهانی

بهزاد فراهانی می گوید من آنقدر که با گلی (گلشیفته فراهانی)، آذرخش و اردشیر فوتبال بازی کردم که هیچ پدری بازی نکرده است

من و گلی یه طرف می ایستادیم، آذرخش و اردشیر طرف دیگر

ماجرای ورود به خانه فراهانی

بهزاد فراهانی: اردشیر نوجوانی بود که کار سخت یدی می کرد و با آذرخش دوست بود، بعد از این جریان من او را دیدم و گفتم به خانه من بیا و او هم جزیی از خانواده من شد

زمانی که آمد خودش جای خودش را در خانه من باز کرد و با پسرم و دو دختر هیچ تفاوتی نداشت، نوجوان بود پیش من آمد و تا ۲۷ – ۲۸ سالگی ماند و بعد هم ازدواج کرد و رفت

از شعر تا نویسندگی

اردشیر رستمی حالا یکی از نوابع عالم شعر و ادبیات هست

هزاران هزار شعر حفظ است و با ادبیات تمام کشورها آنچنان آشنایی دارد که می تواند در هر کشوری ادبیات آن کشور را تدریس کند

او می نویسد، گاهی می خواند و نقاشی هم می کشد

تفریح و سفر

من خیلی در زندگیمان تفریح می کنیم، گاهی یک هفته به کوه و دشت می رویم، چادر می زنیم و آنجا کار می کنیم

شهلا همیشه کتاب هایش را می خواند، من نقاشی ام را می کشم و آردوش پسرم هم کار خود را می کند

عکس اردشیر رستمی و سروش صحت

مدیون سحابی و شریعتمداری

من انسان ها را سیاه و سفید نمی بینم، من خوبی های آدم ها را ور می دارم و با آنها زندگی می کنم

من خودم را مدیون حسین صفار هرندی، آقای رزاقی، رضا علیجانی، عزت الله سحابی و حتی حسین دیوانه (شریعتمداری) در روزنامه کیهان می دانم

علاقه به کراوات

اول اینکه با کراوات تیپ ام را می سازم، ثانیا اینو می زنم تابوهای ذهنم را بشکونم، خیلی از دوستام و بسیجی ها می گویند تو معلوم حالی اما ما ممنوع حالیم

موحمایت از اصلاح طلب

اردشیر که سال ها در مطبوعات اصولگرا و هم اصلاح طلب نوشته است سال ۱۳۹۲ از جمله ۱۴۰ هنرمندی بود که از انصراف عارف به نفع روحانی حمایت کرد

از تراکتور تا موسیقی

من تورکم و طرفدار تیم تراکتور، دوست دارم وارد عرصه خوانندگی هم بشوم و تابحال تمرین و آزمایش کردم و یکسری برنامه ها دارم

ماجرای اعتیاد

در جوانی به مدت ۵ سال درگیر اعتیاد بودم ولی میدانم اشتباه کردم، غلط کردم! کار درستی نکردم، چند نفر دور هم بودیم و یک هو شانتاژ می کردیم و می رفتیم و می کشیدیم

ممنوع التصویری ۱۱ ساله

من تا به حال سه بار در تلویزیون ممنوع الکار شدم که بزرگترینش به مدت ۱۱ سال بود!

امیر حسین رستمی چندین بار بهم زنگ زد گفت من ۲۰ بار رفتم سازمان و توضیح دادم من اردشیر رستمی نیستم! من ممنوع الکار نیستم! اردشیر ممنوع الکار هست!

می گفت چرا نمیری مشکلت رو حل کنی! می گفتم من مشکلی با این موضوع ندارم و اونا باید خودشان حل کنند که آخر سر هم خودشان زنگ زدند و معذرت خواهی کردند

• اردشیر رستمی اهل تبریز نسبت خانوادگی با امیرحسین رستمی (بازیگر) اهل تهران ندارد

آثار بازیگری

• سریال شهریار – ۱۳۸۶
• فیلم نارنجی پوش – ۱۳۹۰
• فیلم لانتوری – ۱۳۹۴
• سریال صبح آخرین روز – ۱۴۰۰
• سریال قبله عالم (نمایش خانگی) – ۱۴۰۰
• سریال دفتر یادداشت (نمایش خانگی) – ۱۴۰۲

کتاب ها

• حالنامه – ۱۴۰۳
• تمام عاشقانه ها کوفتتان شود – ۱۴۰۱
• ماهیت فقهی حقوقی دیه در کشورهای اسلامی – ۱۳۹۹
• مادران کبوتر می شوند – ۱۳۹۷
• کتاب درخت ها ایستاده سفر می کنند – ۱۳۹۵
• کشکول تحت ویندوز – ۱۳۹۴
• گرده ها طغیان کرده اند – ۱۳۹۳
• اردشیرنامه – ۱۳۸۷
• پرنیان و آب – ۱۳۸۷
• یاغیشلی نغمه – ۱۳۸۷
• تلنگر – ۱۳۸۷
• گؤی اوزو داش ساخلاماز – ۱۳۸۶
• به شیوهٔ همهٔ مادران ام – ۱۳۸۶
• آفتاب مهتاب – ۱۳۸۶
• اناری ها – ۱۳۸۵
• کتاب شهروند خط صفر – ۱۳۸۴
• شب هزار و دوم – ۱۳۸۴
• تیله ها – ۱۳۸۳
• دیگ دودزده – ۱۳۷۹
• و…