مریم وطن پور متولد ۲۴ آذر ۱۳۵۹ در تهران، مجری و بازیگر است
فارغ التحصیل رشته فیلمسازی می باشد که با گذراندن دوره های فن بیان، گویندگی و اجرا وارد پشت صحنه اجرای کودکان شد سپس درخشش در تئاتر مسیرش را برای تلویزیون باز کرد
کودکی من از خیابان مجیدیه شمالی شروع شد که برای من با ساختمان پزشکانش معنی دارد، هنوز هم وقتی از آنجا رد میشوم، یاد واکسن زدن میافتم ما تا چهار سالگی من آنجا زندگی کردیم
من بچه اول یا بهتر بگویم دختر اول خانواده وطن پور هستم، وقتی شبنم به دنیا آمد، اولین بار که دادند بغل من حس میکردم که مامان او هستم، اصلا به او حسادت نمیکردم
من دوتا خواهر دیگر هم دارم که هر کدام به فاصله دو سال بعد از هم به دنیا آمدند و من خیلی زود کلی همبازی پیدا کردم
باور کنید که خیلی کیف دارد مامان تان مربی مهدکودک باشد، قبل از به دنیا آمدن خواهرم شبنم، مامانم من را به مهدکودکی که مربیاش بود، میبرد.
من عاشق نقاشی بودم و همیشه منتظر بودم وقت نقاشی برسد و من هر چی دوست دارم، بکشم و از همه مهمتر نقاشی ام را به دیوار بزنند
شروع فعالیت من به سال ۱۳۸۱ در ۲۲ سالگی ام برمیگردد، آن زمان در دفتر سینمایی کار تدوین را برای تلویزیون انجام می دادم و برنامه ها مختلفی را مونتاژ کردم
بعد از آن دوره، وارد دانشکده صدا و سیما شدم و به طور آزاد اجرا و گویندگی را زیر نظر «مهران دوستی» فرا گرفتم که خیلی هم به ایشان ارادت دارم
سپس صورت حرفه ای گویندگی را از رادیو با برنامه «نشانی» کنار مهران دوستی همکاری کوتاهی را تجربه کرد
بعد از فعالیتم در رادیو، تئاتر کودک را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تجربه کردم و بالاخره در آن زمان پرنده خوشبختی سراغ من آند و بر شانه هایم نشست
قسمت این شد که روزی آقای مجید قناد به همراه خانواده شان برای دیدن تئاترهای من بیایند و آنجا کارم را پسندیدند و پیشنهاد همکاری برای کار کودک را دادند
در نهایت با برنامه «آنی مانی قاصدک» آقای قناد در شبکه جام جم کار اجرا را برعهده گرفتم و کارم به عنوان خاله قاصدک از آن برنامه شروع شد
مریم وطن پور در ادامه مسیر هنریخ ود در سال ۱۳۸۸ به صورت حرفه ای در سریال «زمین انسان ها» کنار علی نصیریان و مرحوم عسل بدیعی بازی کرد
سال ۱۳۹۰ در سریال «ساختمان پزشکان» نیز نقش خانم کبیری بیمار وسوسای دکتر افشار را ایفا کرد و حضور موفقی در فیلم سینمایی «کفش» سال ۱۳۹۳ و سریال «محکومین» سال ۱۳۹۶ داشت
مریم وطن پور سال ها پیش ازدواج کرده که ثمره این زندگی یک پسر به نام «مانی» متولد ۲۱ بهمن ۱۳۸۳ می باشد
خوشحالم که فاصله سنی من و مانی، آنقدر نیست که او احساس کند من مامان بزرگی هستم، هنوز او، من را بیشتر یک همبازی و دوست می داند تا یک مادر جدی
در بین عموهایم، عمو عباسم را که کوچک ترین عمویم بود، خیلی دوست داشتم شاید برای اینکه خیلی با هم بازی میکردیم و همیشه دوستم داشت ، او سال ۶۵ در شلمچه شهید شد
گیتی خامنه یکی از مهربان ترین و بهترین مجری ها بودند؛ همیشه فکر می کردم دست نیافتنی اند و در رویاهایم دوست داشتم ایشان را ببینم
وقتی توانستم حضوری با ایشان صحبت کنم و از من تعریف کردند روی ابرها بودم چون یکی از آرزوهایم این بود که ایشان را از نزدیک ببینم
شيرين ترين خاطره ام زمانی بود كه پسر ۳ ساله ام در دو قسمت از برنامه قاصدک به عنون مهمان بازی كرد، در يكی از قسمت ها به تناسب متن او پسر همسايه بود و بايد من را «قاصدک» صدا می زد كه به اشتباه گفت: مامان من خيلی خنده ام گرفته بود ولی كاری نمی توانستم بكنم
من هم مثل هر كس ديگری كه در حرفه خودش مشغول كار است آرزو دارم روزی يكی از بهترين ها شوم و در آن روز براي كسانی كه جای امروز من هستند كارهايی كه از دستم برمی آيد انجام دهم، تا آنها هم به آرزويشان برسند
يک مجری خوب بايد از دانش، مهارت و تجربه كافی برخوردار باشد، بتواند خوب با مخاطبش ارتباط برقرار كند و در خاطره ها بماند، كساني كه در خاطره ها ماندند، هميشه قوی ترين ها نبودند، بلكه محبوب ترين ها بودند
آنا
۲۷ مرداد ۱۴۰۰
با سلام عالی
Yosef
۱۳ فروردین ۱۴۰۰
سلام خیلی عالی