بیوگرافی دوعا روتکای بازیگر و مجری ترک با عکس همسرش

بیوگرافی دوعا روتکای کمال و همسرش کریمجان کمال با عکس های فرزندان دوقلویش و ناگفته های زندگی شخصی و علایق اش را می خوانید

بیوگرافی دوعا روتکای و همسرش

دوعا روتکای متولد 30 اکتبر 1978 در ترکیه ، بازیگر و مجری تلویزیون است

فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشگاه معمار سینان می باشد که فعالیت خود ار از صحنه نمایش آغاز کرد تا اینکه در 17 سالگی بعنوان بازیگر و مجری جلوی دوربین رفت

خانواده

دوعا روتکای (Doğa Rutkay) روز 8 آبان 1357 در شهر آنکار به دنیا آمد پدرش روتکای عزیز (بازیگر) و مادرش نوران دورو خانه دار بود که در 5 سالگی او از هم جدا شدند

زندگی با پدر و مادربزرگ

مقطع دبیرستان به آپارتمان مادربزرگ و پدربزرگ که روبروی مدرسمان قرار داشت نقل مکان کردم ، مادربزرگ و پدربزرگم کر و لال و کر بودند که مادرم بهشون می رسید

زندگی بسیار سختی داشتم از این نظر که آزادی من محدود بود

بیوگرافی دوعا روتکای بازیگر مجری

از تئاتر تا جلوی دوربین

با نمایش مدرسه اولین بار تئاتر را تجربه کرد تا اینکه سال 1994 وقتی 17 ساله بود با سریال رهایی اولین تجربه حضور در جلوی دوربین را بدست آورد

او سپس سال 1998 در 20 سالگی با فیلم سینمایی جمهوری وارد سینما شد

ورود به اجرا

سال 2000 با برنامه «50 دقیقه» وارد عرصه اجرا شد و تا سال 2020 در بیش از 14 برنامه بعنوان مجری حضور داشت

ازدواج

دوعا روتکای در 3 سپتامبر 2014 با کریمجان کمال همکار خود در تلویزیون ازدواج کرد که ثمره این زندگی در سال 2018 وقتی 41 ساله بود دو فرزند دوقلو پسر و دختر شد

عکس همسر و فرزندان دوعا روتکای

دلیل ازدواج موفق من

دلیل اینکه من توانستم ازدواج خوبی داشته باشم مادرم است ، من از مادرم یاد گرفتم که چگونه در کودکی ناراحتی ها و زخم هایم را التیام بخشم

بلد شدم در زندگی عصبانی نباشم و از پس طوفان ها بر بیایم و به موفقیت برسم

نویسندگی کتاب

چند سال پیش عبارتی را در اینستاگرام پیدا کردم بنام «چیزهای کوچک برای شاد بودن» بعد از آن شروع کردم تجربیات زندگی ام را در قالب یک کتاب نوشتم

کارهای کوچکی از جمله آشپزی مشترک ، کاشت گل و خیلی از چیزهای دیگر که بدون پول می شود انجام داد و از آن لذت برد

کارگاه آموزش کودکان

من بتازگی یک کارگاه آموزشی کودکان را افتتاح کردم شریک زندگی من هم یک مدرسه باله دارد ، ما قصد داریم کودکان را با رقص و بازی در تمام تابستان خوشحال کنیم

در روستای مادرم

کودکی من در روستای چشمه دالیان مادرم که پر از درخت توت بود گذشت ، من شنا را در دریا یاد گرفتم و در ساحل همین دریا نیز پیشنهاد ازدواج همسرم را قبول کردم