عکس پروفایل قلب و گل عاشقانه با تصاویر رمانتیک قلب و نوشته love به همراه عکس استوری قلب فانتزی در کنار گل های قشنگ را می خوانید
تو را در آغوش گرفتم
آنقدر محکم که صدای
ضربان قلب هایمان یکی شد
آنگاه خدا
از اشک های تو باران درست کرد
از چشم های من آفتاب!
ما حادثه ی زیبایی شدیم
که در یک روز معمولی
اتفاق افتاد!
چشمانت را از آسمان بردار
نگاهت را به من بدوز
که من برای به دست آوردنت
آسمان را به زمین دوخته ام …
خوب من …
انگار دست سرنوشت
به تنهایی نمی تواند
ما را به هم برساند
دستت را به من بده
باید به او کمک کنیم!
از اتفاق همان بوسه
من یک آسمان انتظار بوده ام
برای نوشیدنِ جرعه ای نور
از لب های تو …
محبوب کسی نبودن
فقط یک بدشانسی است
در حالی که عاشق نبودن
یک بدبختی است!
«دوستت دارم»
عروس جمله های من است
که گوش هیچ کس
به شنیدنش محرم نیست
الاّ تو …
و دلتنگی
بیشتر از عشق
بیشتر از دوست داشتن
مرا محتاج تو می کند!
یک چیزی باید باشد
که در هجوم شب
دلت را قرص کند
مثل امنیت شانه هایش
مثل گرمای نفس هایش
مثل بودنش …
طولش نمی دهم
چرا که عشق
روشن و مختصر است
من هلاک کسی چون توأم
که روزی از راه برسد …
دیوانه ام یا شاید هم عاشق
که از فاصله ها رنج می برم
زخم می خورم
اما بازهم در انتظار تو نشسته ام …
تو در تشویش انتظارهای من
چقدر زیبا شده ای …
دستانت را …
هر چند وقت یک بار به من بده
همان وقت هایی که یک مرد
دلش می خواهد دست خالی
به خانه اش برنگردد!
من تا عقل دارم
دیوانه بودن با تو را
به تمام عاقلانه های دنیا
ترجیح می دهم!
رد پای آرامش را گرفتم
رسیدم به تو
جایی درست میان آغوشت …
دستانت را می گیرم
و پرواز میکنم به رویایی
که هیچ بالی نمی خواهد
تا تو همدست منی …
همیشه یک دلیل هست
برای اینکه کسی را
غیر معمولی دوست بداریم!
مثلاً لبخندش
مثلاً چشم هایش
مثلاً حرف هایش
گاهی ببوس مرا
و بگو عاشق منی
در کار خیر حاجت
هیچ استخاره نیست
محکم بغل بگیر مرا
تا که بگویم به همه
او فقط جان من و
یار من و مال من است
چون زلف تو ام جانا
در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم
در بی سر و سامانی …
دور از نوازشهای دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست
بگذار دستت، راز دستم را بداند
بی هیچ پروایی که دست عشق با ماست
من راهِ حل های زیادی دارم
تا در لحظه های مختلف چطور رفتار کنم
اما این ها هیچ کدام به دردم نمی خورد
وقتی دلم برایت تنگ می شود …
دوست داشتنت
که پر می شود در من
می زند به لب هایم
آن جاست که می بوسمت
جان دلم …
اعتبارت پیش دلم
تنها به حضورت نیست
تو در جانم رخنه کرده ای
و من از فاصله هراسی ندارم
این دل اگر کم است، بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم: «دوست دارمت»
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
زیبا
۲۳ فروردین ۱۴۰۰
بدک نیست