سعید سحرخیزان متولد ۵ تیر ۱۳۸۲ در اردبیل، فوتبالیست است
فوتبال را از ۸ سالگی شروع کرد و در ۱۵ سالگی به تیم سایپا پیوست و سپس در تیم های پیکان، هوادار و گل گهر توپ زده است
با ۱۷۶ سانتی متر قد در پست مهاجم بازی می کند و پای تخصصی اش راست است
سعید سحرخیزان گندشمین در شهر اردبیل به عنوان فرزند سوم به دنیا آمده است و اصالتا اهل روستای گندشمین در استان اردبیل است
دو خواهر بزرگتر از خود و یک برادر کوچکتر دارد، پدرش در گذشته دروازه بان بوده و برادرش فوتبالیست و یکی از خواهرانش تکواندوکار است
فوتبال حرفه ای خود را سال ۱۳۹۰ در ۸ سالگی با بازی در مدرسه فوتبال ایرانیان در اردبیل زیر نظر مهدی شیخلووند شروع کرد
پس از ۳ سال از این تیم جدا شد و ابتدا به شهرداری اردبیل و سپس ذوب آهن اردبیل منتقل شد و تا سال ۱۳۹۷ برای این تیم بازی کرد
سال ۱۳۹۷ در ۱۵ سالگی توسط عباس چمنیان به اردوی تیم ملی نوجوانان ایران دعوت شد و استعدادیاب های تیم سایپا تهران وی را در این اردو پسندیدند و او را به خدمت گرفتند
تیم سایپا این بازیکن را تا سال ۱۴۰۰ در پایه های خود در اختیار داشتند
سال ۱۴۰۰ در ۱۸ سالگی به جوانان پیکان تهران ملحق شد و پس از یک سال حضور با عملکرد مناسبش مورد توجه تیم هوادار تهران قرار گرفت و به این تیم پیوست و تا تابستان ۱۴۰۲ در این تیم توپ زد
وی با هتریکی که در جریان بازی هوادار تهران مقابل ذوب آهن اصفهان انجام اسم خود را بر سر زبان ها انداخت
در ۲۰ سالگی با قراردادی ۳ ساله به عضویت تیم گل گهر سیرجان درآمد و هم اکنون در این تیم مشغول بازی است
نخستین بار سال ۱۳۹۷ در ۱۵ سالگی به اردوی تیم ملی نوجوانان ایران دعوت شد و بهار ۱۴۰۳ هم با نظر مثبت امیر قلعه نویی سرمربی تیم ملی به اردوی بزرگسالان دعوت شد
سحرخیران بازیکنی باهوش و چابک بوده و تکنیک خوب، شم گلزنی بالا و فضا شناسی از خصوصیات بارز وی می باشد
من خانواده ورزشی داشتم و پدرم فوتبال بازی می کرد و دروازه بان شهرمان بود اما به صورت حرفه ای بازی نمی کرد
پدرم از اول موافق فوتبالیست شدن من بود و من را در ۸ سالگی به یک مدرسه فوتبال برد و همه جوره پشتم بود
ما چون از یک خانواده از قشر پایین جامعه بودیم سختی های زیادی برای رسیدن به اینجا کشیدم اما خانواده در همه شرایط همواره پشتم بود و حمایت کردند
من قبلاً نوجوانان سایپا بودم و آقای دایی سرمربی بزرگسالان باشگاه شدند او خیلی به تیم های پایه توجه می کرد بارها سر تمرینات می دیدم که حضور دارند
علی آقا من را با سن خیلی کم به تیم بزرگسالان برد تا کنار آنها باشم احساسی که از آن لحظات دارم کم نظیر بود
یک بازیکن خیلی کوچک بین بازیکنان بزرگ بود که شاید جای بچه آنها بودم اما علی آقا باورم کرد و من را از نوجوانان ناگهان به تیم بزرگسالان برد
با حرف نمی شود سقف آرزو ساخت، من می خواهم عمل کنم
می دانم که هر چی خدا بخواهد همان می شود اما من هر روز بیشتر از قبل تلاش می کنم و می خواهم همیشه در حال ترقی و پیشرفت باشم
من واقعا طرفدار هیچ تیمی نبوده و نیستم و برایم فرقی هم ندارد که بعدها به عضویت کدامیک از این تیم ها درمی آیم من فقط دوست دارم فوتبال بازی کنم و پیشرفت داشته باشم
در دنیا، طرفدار باشگاه رئال مادرید هستم اما در ایران طرفدار هیچ تیمی نیستم و فقط به تیمی که در آن عضو هستم، فکر می کنم
با توجه درخشش در تیم هوادار در نقل و انتقالات تابستانی ۱۴۰۲ مورد توجه تیم های استقلال و پرسپولیس قرار گرفته بود ولی از آنجایی که می خواست در تیمی باشد که بازی بیشتری انجام دهد، بنابراین بعد از مشورت هایی که انجام داد تصمیم گرفت به تیم گل گهر سیرجان برود
در ابتدای فصل ۰۳-۱۴۰۲ پیشنهادی از قطر داشتم که درخواست تغییر ملیت داشتند که من انتخابم ایران بود
آن ها به دلیل شرایط سنی به من پیشنهاد کردند به تیم باشگاهی این کشور بپیوندم و همچنین تغییر ملیت دهم
وقتی گل می زنم به صورت نمادین تلفن را کنار گوشم می گیرم تا یاد مادرم کنم، می خواهم همیشه به مادرم در هر بازی زنگ بزنم و بگویم چقدر قدردان زحماتی که برایم کشیده اند هستم
همان توپی که با آن در هفته پایانی لیگ ۰۲-۱۴۰۱ مقابل ذوب آهن هتریک کردم را با امضای بچه ها به خانه آورده ام هنوز نگاهش می کنم
سه گل در یک بازی افتخاری است که من خیلی زود تجربه اش کردم، باورتان نمی شود ولی هنوز خوشحالم که توانستم این کار را کنم
چون در خط حمله بازی می کنم همیشه حرکات و نوع بازی مهاجمان بزرگ را زیر نظر دارم
الگوی من در فوتبال، آقای علی دایی همشهری عزیزم است و در بین خارجی ها روی کریستیانو رونالدو و کلیان امباپه نظر دارم
