بیوگرافی سمیرا شبانی دهکردی خلبان هلیکوپتر + داستان زندگی

بیوگرافی سمیرا شبانی دهکردی خلبان هلیکوپتر و همسرش با عکس های شخصی و داستان شروع تا پرواز او را در سایت فتوکده می خوانید

بیوگرافی سمیرا شبانی

سمیرا شبانی متولد ۶ فروردین ۱۳۶۵ در شهرکرد، خلبان است

فارغ التحصیل لیسانس رشته هوانوردی می باشد، با تشویق پدر ابتدا سمت پرواز با هواپیماهای سبک رفت و حالا خلبان هلیکوپتر می باشد و یک فرزند پسر هم دارد

خانواده

اصالتا اهل شهرکرد اما بزرگ شده اهواز می باشد

پدرش چند سالیست فوت کرده و مادرش خانه دار است، آخرین فرزند خانواده بوده و فاصله سنی زیادی با دو برادر و دو خواهرa دارد و بیشتر با برادرزاده و خواهرزده هایش هم سن است

یکی از برادرانش کارمند و برادر دیگر ماشین سسنگین دارد، یکی از خواهرانش معلم بازنشسته و خواهر دیگرش هم مجسمه ساز و حسابدار می باشد

تشویق پدر

پدرم علاقه زیادی به هواپیماهای جنگنده داشت، همین باعث شد من هم سمت آسمان و پرواز کشیده بشم، او مکرر به من می گفت دوست دارد خلبان شوم

ورود به دانشگاه

از سال ۸۴ که وارد دانشگاه هوانوردی شدم به ستاره شناسی هم فکر می کردم اما در نهایت خلبانی را ادامه دادم تا اینکه در این رشته هم فارغ التحصیل شدم

از کلاس تا اولین پرواز

اولین بار در سال ۹۵ با هواپیمای آموزشی سبک پرواز را تجربه کرد تا اینکه به قصد تفریح سوار هلیکوپتر شد و تصمیم گرفت دوره های آموزشی آنرا را بگذراند

با تلاش بسیار و گرفتن تائیدیه حراستی لازم، وارد دوره های آموزشی هلی کوپتری شد تا اینکه نخستین پرواز خود را اسفند ماه ۹۷ با هلیکوپتر رابینسون آر ۴۴ انجام داد

عکس های سمیرا شبانی دهکردی خلبان

فقدان آزادن زنان هذیان است

اینکه خارج از کشور اغلب مسائلی چون نبود آزادی برای زنان ایران مطرح می شود هذیانی بیش نیست، من با رعایت یکسری قوانین و بدون هیچگونه محدودیتی به هدفم رسیم

ازدواج و پسرش

سمیرا شعبانی دهکردی چند سالیست ازدواج کرده که نتیجه آن یک فرزند پسر بنام عرشان متولد ۹۴ می باشد و حالا می گوید دوست دارد پسرش در آینده به او افتخار کند

شاخه مورد علاقه

پرواز روی آب و امداد و نجات را خیلی دوست دارم و این دو برای من زیباترین پرواز هستند، امید دارم در بخش امداد بتوانم حضور داشته باشم و خدمت کنم

یا کنترل کن یا خود را بکش

گاهی موقع هاور کردن (نگه داشتن هلیکوپتر در آسمان) ممکن است کنترل از دست خلبان خارج شود و هلیکوپتر با سرعت دور خود بچرخد

من یکبار در چنین موقعیتی قرار گرفتم و کاپیتان ارگاسی هم در هلیکوپتر بود، آنقدر هول شده بودم که به کاپیتان گفتم نمی توانم، کمک کنید و او با صدای بلند سرم فریاد کشید کمک نمی کنم، یا کنترل کن یا خود را بکش …

بعد از فرود رو به من گفت : تو وارد این عرصه شده ای، یا باید از فردا مثل بقیه خلبانان مرد رفتار کنی و ترسو نباشی یا برای همیشه این کار را کنار بگذاری

من از آن پس ترس از پرواز و اتفاقاتی که در آسمان امکان رخ دادنش وجود دارد را کنار گذاشتم

بیوگرافی سمیرا شبانی دهکردی و همسرش | سایت فتوکده

مطلب مفید بود ؟ ۱۸ ۴