مهدی امیرآبادی متولد ۳ اسفند ۱۳۵۸ در تهران، فوتبالیست سابق است
فوتبال را از ۱۳ سالگی شروع کرد و در ۱۶ سالگی به تیم سایپا رفت و با درخشش در این تیم به تیم ملی ایران دعوت شد و توانست پیراهن استقلال را هم بر تن کند
۱۷۸با سانتی متر قد و ۷۱ کیلوگرم وزن در پست دفاع چپ بازی می کرد و معمولا شماره پیراهن ۳ را می پوشید
مهدی امیرآبادی در تهران به دنیا آمده و بچه محله اصفهانک یکی از محله های قديمی جنوب شهر تهران است و پدرش بهرام امیرآبادی سال ۱۳۹۸ از دنیا رفته است
یک خواهر به نام لیلا و یک برادر کوچکتر از خود به نام مرتضی دارد و یک خواهرزاده به نام سحر دارد که خیلی علاقمند به وی است
فوتبال حرفه ای خود را از ۱۳ سالگی با بازی در آکادمی وحدت تهران شروع کرد و پس از یک سال جهت ادامه فوتبال خود به تیم نوجوانان بهمن کرج ملحق شد و تا سال بازی کرد
سال ۱۳۷۴ در ۱۶ سالگی جهت کسب تجربه فضای جدید به آکادمی کشاورز تهران منتقل شد و تا سال ۱۳۷۵ در این آکادمی حضور داشت
سال ۱۳۷۵ در ۱۷ سالگی مورد توجه استعدادیاب های تیم سایپا کرج قرار گرفت و به آکادمی این تیم پیوست و پس از ۲ سال به تیم اصلی راه یافت و تا سال ۱۳۸۳ پیراهن نارنجی پوشان را بر تن کرد
سال ۱۳۸۳ در ۲۵ سالگی به تیم استقلال تهران با سرمربیگری امیر قلعه نویی پیوست و تا سال ۱۳۹۱ برای آبی پوشان پایتخت به میدان رفت
نیم فصل ۱۳۹۱ – ۱۳۹۰ پس از جدا شدن فرهاد مجیدی از استقلال تهران، وی به عنوان کاپیتان اول این تیم معرفی شد و در ۸ سال حضورش با استقلال تهران ۲ قهرمانی لیگ برتر و ۲ قهرمانی جام حذفی را کسب کرده است
او مجموعا ۱۶۵ بار برای این تیم به میدان رفت که حاصل آن ۴ گل می باشد و مهمترین گل وی در بازی برگشت جام حذفی ۱۳۸۷ – ۱۳۸۶ بود که گل اول را برای این تیم به ثمر رساند و در نهایت با استقلال به قهرمانی جام حذفی دست یافت
سال ۱۳۹۱ در ۳۳ سالگی پس از انتخاب امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی استقلال تهران، از این تیم جدا شد و با قراردادی ۱ ساله به عضویت تیم فولاد خوزستان با سرمربیگری حسین فرکی درآمد
او پس از اتمام قراردادش از این تیم خوزستانی جدا شد و در ۳۴ سالگی برای همیشه از مستطیل سبز خداحافطی کرد
بازیکنی بودم که بعد از ۲۲ سال به من گفتند باید ایجنت داشته باشی و با فلان دلال باشی ولی من در این وادی ها نبودم نه ایجنت داشتم، نه دلال
خودم به باشگاه می رفتم مبلغی هم نمی نوشتم و امضا می کردم و می آمدم بیرون
هرگز یادم نمی آید درباره قرارداد بحث کرده باشم ولی این اتفاقات برای خیلی ها رخ داده است، از همین من هم گفتم خداحافظ من به درد این فوتبال نمی خورم
اولین بار سال ۱۳۷۷ در ۱۹ سالگی به تیم ملی امید ایران دعوت شد و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴ هم در اردوی تیم ملی بزرگسالان ایران حضور داشت
او با تیم ملی ایران قهرمانی بازی های آسیایی ۲۰۰۲، مقام سوم جام ملت های آسیا ۲۰۰۴ و قهرمانی در مسابقات جام ال جی را تجربه کرده است
امیر آبادی بازیکنی سریع و جنگنده ای بوده و سرعت خوب، پوشش های مناسب و حضور موثر در دفاع و حمله از خصوصیات بارز وی بود
پس از خداحافظی از فوتبال در سازمان ورزش شهرداری تهران مشغول به کار شد و هم اکنون در این سازمان مشغول به کار است
می گوید؛ خیلی از ارباب رجوع وقتی مرا در شهرداری می بینند می گویند شما کجا اینجا کجا، شما میلیاردی درآمد داشته اید و حال باید کارمند باشید؟
فکر می کنند قرارداد ما نیز مانند بازیکنان جدید بوده ولی اینطور نیست من پس از ۲۲ سال ورزش حرفه ای، درسم را ادامه دادم و در رشته مدیریت ورزش تحصیل کردم و با مدال المپیکی که از بازی های آسیایی بوسان داشتم، توانستم به شهرداری ورود کنم، خدا را شکر راضی هستم و امیدوارم خدمتی به مردم عزیز کنم
امیرآبادی در مصاحبه ای در تلویزیون اعلام کرد سالها قبل بازیکنان استقلال به توصیه فرهاد مجیدی، مکملی را مصرف کردند که به تازگی ممنوع شده بود و خود فرهاد هم در جریان ممنوع بودن آن نبوده است، این ماجرا به یک جنجال رسانه ای تبدیل شد و عده ای از هواداران استقلال علیه امیرآبادی موضع گرفتند و فرهاد مجیدی شکایتی را علیه وی از طریق وکلیش تنظیم کرد
همین جریانات کافی بود که امیرآبادی در مصاحبه دیگری مجبور به عقب نشینی شد و گفت؛ در استفاده از کلمات دچار اشتباه شده ام و پودرها را خودم خریداری کرده بودم!
من سال ها با فرهاد مجیدی همبازی و هم اتاقی بودم و دوستش دارم و به تصمیمش احترام می گذارم و بعید می دانم کار به جایی بکشد که ۲ رفیق بخواهند از یکدیگر شکایت به دادگاه ببرند
من سر بازوبند از استقلال رفتم، به من گفتند بازوبند برای تو نیست یا بمان یا برو، منم گفتم من هشت سال خاک این باشگاه را خوردم و بازوبند کاپیتانی حق من است و گفتم خداحافظ و رفتم فولاد و خب راه زندگی ام عوض شد
مهدی امیرآبادی بالاخره در ۳۷ سالگی بعد از خداحافظی از فوتبال ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک دختر به نام کامیشا متولد ۱۳۹۶ و یک پسر به نام امیرکیان متولد ۱۴۰۰ می باشد
همه به من میگویند پسر تو چرا هیچ وقت پیر نمیشی؟ سر این حرف خانمم برای من اسفند دود می کند یا وقتی به سالن می رویم می گویند آقا مهدی هنوز می توانی بازی کنی، می گویم داخل بدن را که نمی دانید، دیگر نمی کشد
من از بعد فوتبالم یک کیلوگرم هم اضافه وزن ندارم، در هفته باید دوازده کیلومتر بدوم و هر وقت اعصابم خورد است ورزش میکنم همسرم هم ورزشی است و دختر کوچکم که آنقدر شیطان است از صدتا وزنه بدتر است!
یک مدرسه فوتبال در منطقه ۱۸ در یافت آباد زده ام و همه بازیکنان از ۶ تا ۱۳ سال هستند که ابتدا همه را یکجا جمع کردم و به آنها گفتم اولین چیزی که برای من مهم است اخلاق است
باید بفهمید که اگر کسی به کسی بی ادبی بکند و یا به پدر و مادرش احترام نگذارد، از نظر من اخراج است که همه گفتند چشم! من اول این را جا انداختم و بعد سراغ کارهای فنی رفتیم
هواداران استقلال لقب “الکس استقلالی” را روی من گذاشته بودند و یک شعر مهدی موتوری بود که می خواندند و من هم خیلی حال می کردم
سال ۱۳۹۲ در حین رانندگی با موتور سنگین شخصی که بنا به گفته خودش برای اولین بار کلاه کاسکت و لباس مخصوص نداشت به خاطر ریزه های شن روی آسفالت برخورد سنگینی با یک درخت کرد و دچار حادثه و آسیب دیدگی از ناحیه سر و صورت شد و بعد از انتقال به بیمارستان برای ۶ روز در کما بود و یک طرف بدنش هم دچار سوختگی شده بود و به مدت یک ماه از هوشیاری کامل برخوردار نبود
من بچه جنوب شهرم و از همان اول هم با موتور سر تمرین می رفتم
موتور بابام را می دزدیدم و می رفتم سر تمرین و برمی گشتم که از همان موقع این عشق موتور در جانم افتاد و مادرم همیشه استرش داشت و تا زمان برگشتم دست به دعا بود
بعد از آن هم موتور سنگین خریدم و یکبار در جاده فیروزکوه یک بار عقربه موتور را به ته کیلومترشمار چسباندم و با سرعت ۲۴۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کردم اما بعد از آن تصادف شدید با اینکه خیلی دوست دارم دوباره سوار موتور شوم ولی دیگر سوار نشدم چون پدر و مادرم قسمم دادند
اهل کافه نیستم، قهوه خانه هم برای سن بالاهاست اما کافی شاپ بدک نیست،خوردن یک قهوه یا نسکافه داغ با دوستان می چسبد، کاپوچینو هم بدک نیست
اوقات بیکاری مطمئنا فوتبال تماشا نمی کنم، فقط پلی استیشن بازی می کنم و تیم مورد علاقه ام در فضای مجازی بارسلوناست، اغلب اوقات برنده می شوم اما بعضی وقت ها هم می بازم به خصوص اگر با سید مهدی رحمتی و سیاوش اکبرپور بازی کنم
در کودکی دوست داشتم خلبان شوم اما اعتراف می کنم اگر فوتبالیست نبودم هرگز نمی توانستم موفق باشم، لطف خدا بود که توانستم در این وادی با موفقیت گام بردارم
در زمینه آواز خواندن هیچ استعدادی ندارم، چند بار خواستم آواز بخوانم که با اعتراض اطرافیان پشیمان شدم؛ من حتی زير دوش هم به خودم جرات خوندن نمی دهم
زياد اهل درس نبودم، يعنی فوتبال وقتی برای اينكارها نمی گذاشت، همان ديپلم را هم به اجبار پدر و مادرم گرفته بودم آن موقع ها از درس هایی كه فهميدنی بودند مثل فيزيک، رياضی و شيمی متنفر بودم؛ در عوض عاشق زنگ ورزش بودم چون تنها درسی بود كه من در آن بيست می گرفتم
من علاقه خاصی به گوشی دارم، معمولا هم جديدترين مدل های گوشی را برای خودم می خرم، البته خيلی هم به رند بودن شماره اهميت می دهم به قولی رند باز هستم
من عاشق سفر هستم، هر فرصتي پيدا شود ساكم را می بندم و به مسافرت می روم در ايران شمال ترجیح می دهم ولی مسافرت های خارجی فرقی نمی كند هر جا كه شد می روم
از بین خارجی ها مسی و رونالدو و در بین ایرانی ها هم اسطوره مان علی دایی را بهترین بازیکنان می دانم
طرفدار بارسلنا و برزیل است و یک فروشگاه لپ تاپ هم دارد، صمیمی ترین دوستش جواد کاظمیان است و بجز فوتبال به والیبال پینگ پنگ وبیلیارد علاقه دار
در جوانی پیکان سبز داشته که موقع رفتن سر تمرین مسافر کشی میکرده و الان BMW دارد و می گوبد عاشق امام حسین (ع) است
سمیرا
۱۳ بهمن ۱۴۰۰
سلام سلنا خانم ببخشید شما دختر خاله مریم همون موکبانگر اینستا هستی ؟
سلنا
۱۱ شهریور ۱۳۹۹
من فامیل ایشون هستم .یعنی من دخترخاله ی همسرشون هستم .من عاشق دخترشون هستم چون به من میگه ابجی
مهدی
۱۹ مرداد ۱۳۹۶
سلام من هم طرف دو اتیشه شما هستم و امروز دیدار رسمی با ایشون رو داشتم امید وارم در زندگیتون موفق باشین استقلالیااا رو عشقس
ناشناس
۱۱ دی ۱۳۹۵
سلام آرزو دارم یه روزی مربی استقلال بشی
سوگند
۱۲ تیر ۱۳۹۵
من یکی از طرفدار های دو آتیشه مهدی امیر ابادی ام