بیوگرافی نرگس کلباسی فعال اجتماعی + زندگی شخصی

بیوگرافی نرگس کلباسی و همسرش با عکس های نرگس کلباسی اشتری و ماجرای زندگی شخصی و ازدواج او را در سایت فتوکده می خوانید

بیوگرافی نرگس کلباسی

نرگس کلباسی متولد ۱ فروردین ۱۳۶۷ در اصفهان، فعال اجتماعی است

فارغ التحصیل لیسانس رشته مدیریت جهانگردی و فوق لیسانس مدیریت بازرگانی می باشد، علاوه بر تابعیت ایران، تبعه کشور انگلستان است و مدتی هم در هند بود

مهاجرت به انگلیس

در ۴ سالگی به همراه خانواده به کشور انگلستان مهاجرت کرد، آنجا پدرش و مادرش خود را از دست داد و تا ۱۹ سالگی در این کشور زندگی می کرد تا اینکه در ۲۱ سالگی به کانادا رفت

طعم یتیمی و آرزوی کودکی

بعد از فوت کردن مادرم در ۱۱ سالگی و پدرم در ۱۶ سالگی با دو برادرم، خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و نبودن خانواده و زندگی در جایی که خانه تو نیست بسیار رنج آور می باشد

کم کم به این فهم رسیدیم که افراد زیادی شبیه ما در دنیا هستند

در زمان بچگی دوست داشتم زودتر بزرگ شود و به بچه های مثل خودم و برادرانم کمک کنم، این آرزو از کودکی با من بود چون می دانستم کودکان سختی های زیادی تحمل می کنند

ماجرای حضور در مالدیو

همیشه در جستجوی مکانی بودم که بتوانم برای بچه ها کار کنم

در ۲۱ سالگی با پس اندازی که داشتم ارزانترین هواپیما به مالدیو را گرفتم و به آنجا رفتم و در یکی از جزایر این کشور ۶ ماه به بچه ها انگلیسی درس دادم

از سریلانکا تا هندوستان

بعد از مالدیو به سریلانکا رفتم و در یک یتیم خانه از بچه های یتیم نگهداری می کرد، دو سال آنجا بود سپس به کانادا برگشتم و در جستجوی جایی بودم که از همه جا محروم تر باشد

وقتی فهمیدم کودکان زیر ۵ سال فقیر در هند بیش از هر جای دیگر جهان هستند و به مراقبت نیاز دارند تصمیم گرفتم به این کشور بروم

فروش موها برای سفر به هند

قبل از رفتن به هند موهای بسیار بلندی داشتم

با دوستان شرط بستم اگر موهایم را از ته بزنم چقدر می دهند، هرکس رقمی می گفت ولی فکر نمی کردند موهایم را کوتاه کنم، در نهایت شرط بندی دوستانم به ۷۵۰۰ دلار رسید و من موهایم را از ته تراشیدم

با این پول به هند آمدم و موهایم را به یک موسسه خیریه سرطان اهدا کردم

عکس های نرگس کلباسی و برادرش

چرا به ایران نرفتم؟

شاید سوال کنید چرا بجای هند به ایران نرفتم ؟

دفعه اولی که به ایران سفر کردم ۱۱ ساله بودم که در آن سفر مادرم فوت کرد و در سفر دوم که ۱۶ ساله بودم پدرم درگذشت برای همین احساس می کردم اگر به ایران بیایم باز هم اتفاق بدی می افتد

بنیاد خیریه پریشان

در سال ۱۳۸۹ بنیاد خیریه پریشان را به امید بهبود زندگی کودکان یتیم و بی سرپرست تاسیس کردم و نام یتیم خانه را به یاد پریشان کودک یتیمی که در سریلانکا دیدم انتخاب کردم

سپس در هند مرکز نگهداری از کودکان نابینا را افتتاح کردم

محکوم به قتل در هند

نرگس کلباسی سال ۹۳ در جریان غرق شدن کودکی در یک اردوی خیریه که توسط او تدارک دیده شده بود به قتل غیر عمد متهم و به حبس محکوم شد

این در حالی بود که کودک بر اثر یک حادثه غرق شده بود و تنها شاهد ماجرا پدر و مادرش بودند که در نهایت بدلیل فساد سیستم دادگاهی هند خانم کلباسی مقصر شناخته شد

عکس های نرگس کلباسی اشتری

حمایت دیپلماتیک دکتر ظریف

بعد از این اتفاق و درخواست کمک خانم کلباسی اشتری کمپین های مختلف و گسترده ای برای حمایت او در ایران شکل گرفت تا اینکه کنسولگری ایران در هند وارد ماجرا شد

با پیگیری وزیر خارجه دکتر جواد ظریف پرونده به دادگاه تجدید نظر کشانده شد و با رای نهایی نرگس کلباسی تبرئه و بعد از ۱۷ سال دوری از وطن در فروردین ۹۶ به ایران بازگشت

حضور در ماه عسل

دوماه بعد از بازگشت به ایران خرداد ۹۶ مهمان برنامه ماه عسل احسان علیخانی شد و سرگذشت غم انگیز خود را تعریف کرد و از آرزوی خود برای سفر حج گفت

روز بعد بثه مقام معظم رهبری سفره حج رایگان به او اهدا کرد

پدرم قهرمان زندگی ام

وقتی بچه بودم همیشه برایم سوال بود چرا پدرم که استاد دانشگاه است و درآمد خوبی دارد چرا برای من لباس نمی خرد، چرا مثل بچه های دیگر تفریح ندارم

بعدا فهمیدم پدرم پول هایش را صرف فقرا می کرد

درآمد در ایران

پدرم عضو هیئت علمی دانشگاه اقتصاد دانشگاه اصفهان بود و درآمد فعلی من از پولی است که دولت به من بعنوان بازمانده پرداخت می کند

نرگس در زلزله کرمانشاه

با زلزله ۲۱ آبان ۱۳۹۶ کرخانم کلباسی با راه اندازی کمپین جشن ۵ هزار تومانی به یاری مردم زلزله زده شتافت و با حمایت مالی مردم چند سالیست درگیر حل مشکلات زلزله زدگان است

تفریحات زندگی

تفریح خاصی ندارم و کار خیریه هم تفریح و هم زندگی من است

لباس خریدن، سینما رفتم، گوش دادن به موسیقی و تفریحات این چنینی منو خوشحال نمی کند، من با همین کاری که دارم انجام می دهم به اندازه کافی لذت می برم

عکس های نرگس کلباسی اشتری

گیاهخواری

از وقتی گیاهخواری را شروع کردم احساس کردم حیوانات مثل ما هستند، احساس، درد، عشق و خانواده دارند و گفتم این همه مواد غذایی هست چرا من باید حیوانات را بخورم …