بیوگرافی فرنوش حمیدیان مدل و همسرش با عکس و ناگفته ها از زندگی شخصی از ایران تا آلمان و علایق اش را میخوانید
فرنوش حمیدیان متولد ۵ اردیبهشت ۱۳۶۷ در مازندران ، مدل است
تحصیلکرده رشته طراحی داخلی و فارغ التحصیل لیسانس معماری از دانشگاه آزاد است که از ۱۶ سالگی بسکتبال را شروع کرد و حالا در آلمان کار مدلینگ می کند
او با ۱۸۰ سانتی متر قد در ۲۶ سالگی از ایران مهاجرت کرده است
فرنوش حمیدیان سوادکوهی در شهر ساری با دو خواهر و یک برادر بزرگ شد، خواهرش «حدیث» مهندس معمار و «هدیه» داروساز و برادرش تحصیلکرده سوئیس است
در مقطع راهنمایی یک بسکتبالیست حرفه ای بود که سانترهای بی نظیری پرتاب می کرد و تجربه کسب مدال در مسابقات بین مدارس استانی رو هم داشت
با این حال در ۱۶ سالگی به دلیل ضربه مغزی نتوانست به این ورزش حرفه ای ادامه دهد
اولین بار در ۱۵ سالگی به اروپا و فرانسه سفر کردیم ، هنگام خرید از Gucci آقایی به من گفت شما مدل هستید! که گفتم نه ، ما مد را الگو درستی نمی شناسیم
بعد از آن بیشتر به زرق و برق مد گراییش پیدا کردم و تصمیم گرفتم خودم لباس طراحی کنم و با کمک مامانم آنرا بدوزم
بعد از مدتی از طریق یکی از دوستانم شنیدم که «مانی زرین» عکاس موفقی در آمریکاست که به ایران آمده و تصمیم دارد برند Nimany را به ایران وارد کند
به پیشهاد او با مانی ملاقات کردم و فعالیتم در این رشته شروع شد و تا سال ۱۳۹۳ که ۲۶ ساله بودم در ایران به کار مدلینگ ادامه دادم
بعد از آخرین کار مدلینگ به همراه بهرام رادان که در بیلبوردهای شهر جای گرفت ، سال ۲۰۱۴ در ۲۶ سالگی ایران را به مقصد اروپا (کشور آلمان) ترک کردم
در آلمان دو بار دچار کسالت های شدید شدم و به مدت سه ماه در بیمارستان بستری بودم ، سیستم ایمنی من به دلیل فشار های روحی و عصبی ضعیف شده بود
به مرحله ای رسیده بودم که از زندگی ناامید شده بودم ، چند ماه گذشت و بعد از گذراندن بیماری ، دوباره متولد شدم و به کارم ادامه دادم
بعد از بیماری فعالیتم را بعنوان مدل بین المللی شروع کردم ، زمانی که روی بیلبورهای خارجی رفتم فکر می کردم بزرگترین اتفاقیست که برایم پیش آمده است
وقتی در مجله Vogue بودم برایم اتفاق بزرگی بود تا اینکه با برندهایی چون Dolce & Gabban همکاری داشتم که یکی از یکی برایم موفقیت بزرگی در کارم بود
فرنوش بسیار قوی و در عین حال بسیار شکننده است ، او مثل تیتانیوم است ، شعر می گوید و هرگز از رویاهایش درست بر نمی دارد
او به دنیا ایمان دارد و مطمئن است که فردا از دیروزش زیباتر می باشد
من بیشتر شبیه مادرم هستم ولی از لحاظ دیسیپلین و پشتکار شبیه پدرم هستم ، او یک بیزینسمن خود ساخته است و به ما یاد داده که خواستن ، توانستن است
بعد از مهاجرت در آلمان با همسرم فیلیپ سگرز (Philippe Seghers) آشنا شدم ، البته نه بعنوان دوست پسر ، ایشان خیلی خجالتی اما بسیار با شخصیت هستند
برای بار دوم ۳/۵ سال بعد از آشنایی دوباره ایشان را دیدم و اینن رابطه در نهایت به ازدواج ختم شد ، او در کار فروش ساعت های خاص دنیاست که داستان تاریخی دارند
عکس فرنوش حمیدیان و همسرش (خارجی)
روتین روزانه من برای تناسب اندام ، تحرک زیاد است ، من به باشگاه های ورزشی خیلی علاقه ندارم
مواقعی که ورزش نمی نمی کنم ، به مدت یک الی دو ساعت در روز یا آرام می دوم و یا خیلی سریع پیاده روی می کنم و سعی می کنم سه لیتر آب بنوشتم
برای پوست روزانه ام کمی بادام خام می خورم ، قرص امگا ۳ ، زینک و آهن مصرف می کنم و همچنین برای سلامتی بدن مولتی ویتامین استفاده می کنم
برای کارهای پوستی قبل از مصرف هر چیز حتما صورتم را شستشو می دهم ، کرم مرطوب کننده و کرم دور چشم استفاده می کنم و شب ها نیز قبل خواب از سرم شب استفاده می کنم
خواندن کتاب ، تماشای فیلم و سریال ، بازی تخته نرد ، پیاده روی ، رفتن به موزه ها ، نمایشگاه ها و یا گالری های مختلف از علاقمندی هایم است
خیلی ها می پرسند که چرا بینی ات را عمل نمی کنی ؟ و من در جواب می گویم ؛ چون بینی ام را دوست دارم
هر انسانی یک جور به دنیا آمده و ما باید یاد بگیریم که خودمان را همانطور که هستیم بپذیریم و به خودمان احترام بگذاریم
من با اینکه چپ دست هستم ولی می توانم با هر دو دستم بنویسم ، می توانم فارسی را از چپ به راست بنویسیم !
یک مدال طلا و یک برنز از مسابقات بسکتبال دانش آموزی دارم ، شاعر هستم و بیش از صدها صفحه شعر در زمینه اشعار کلاسیک نوشتم